کد مطلب:179610 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:255

صحیفه سجادیه منبعی مطمئن برای معارف اسلام
به عنوان نمونه در صحیفه سجادیه بسیاری از مباحث اعتقادی مطرح شده است، و دانشمندان علم كلام و فلسفه اسلامی از این كتاب استفاده كرده اند و همچنان می تواند برای محققین و مدققین این علم یك منبع مطمئن باشد.

مثلا در باب «خداشناسی» امام (ع) در همان دعای اول پس از حمد و ستایش خداوند ابدیت و ازلیت خدا و قدرت و اراده او در خلقت و هدایت تكوینی پروردگار را مطرح می فرمایند و با اعتراف به عجز انسان از درك و وصف خدا می فرمایند:

«الحمد لله الاول بلا اول كان قبله، و الاخر بلا اخر یكون بعده، الذی قصرت عن رؤیته ابصار الناظرین، و عجزت عن نعته اوهام الواصفین. ابتدع بقدرته الخلق ابتداعا، و اخترعهم علی مشیته اختراعا، ثم سلك بهم طریق ارادته، و بعثهم فی سبیل محبته، لا یملكون تأخیرا عما قدمهم الیه، و لا یستطیعون تقدما الی ما اخرهم عنه، و جعل لكل روح منهم قوتا معلوما مقسوما من رزقه...»

حمد خدائی را كه اول همه آثار هستی اوست و قبل از او اولی نبوده، و آخر است بی آنكه پس از او آخری باشد، خدایی كه دیده بینندگان از دیدنش قاصر و اندیشه و فهم وصف كنندگان از وصفش عاجز است. به دست قدرتش آفریدگان را ایجاد كرد و آنان را براساس اراده خود صورت بخشید. آنگاه همه را در راه اراده خود راهی نمود و در مسیر محبت و عشق به خود برانگیخت. موجودات هستی از حدودی كه برای آنان معین فرموده قدمی پیش و پس نتوانند نهاد و برای هر یك از آنان روزی معلوم و قسمت شده ای از باب لطف قرار داد...

و در ادامه به حكمت و علم و حلم خداوند و برخی صفات دیگر اشاره می فرمایند.

در دعاهای دیگر نیز خدا را به سایر صفات جلال و جمال می خوانند و می فرمایند:

«اللهم یا ذا الملك المتابد بالخلود، و السلطان الممتنع بغیر جنود و لا اعوان، و العز الباقی علی مر الدهور و خوالی الاعوام و مواضی الازمان و الایام، عز سلطانك عزا لا حد له باولیة، و لا منتهی له باخریة، و استعلی ملكك علوا سقطت الاشیآء دون بلوغ امده، و لا یبلغ ادنی ما استأثرت به من ذلك اقصی نعت الناعتین، ضلت فیك الصفات، و تفسخت دونك النعوت، و حارت فی كبریآئك لطآئف الاوهام، كذلك انت الله الاول فی اولیتك» [1] .

بارالها! ای صاحب پادشاهی ابدی و جاوید، و ای دارای سلطنتی بدون سپاه و دستیار، و ای صاحب عزتی كه با گذشت روزگاران و سال های گذشته، و زمان ها و روزهای سپری شده باقی است، فرمانروایی و حكومتت چنان غالب است كه اول آن را حدی، و آخر آن را نهایتی نیست، و پادشاهیت چنان بلند پایه است كه همه چیز از دسترسی به قله آن فرومانده است، و دورترین توصیف واصفان به پایین ترین مرتبه از بلندی و رفعتی كه به خود اختصاص داده ای نمی رسد، اوصاف در مقام وصفت سرگشته اند و تعریف ها در پای حضرتت از هم گسیخته اند و در عرصه گاه كبریائیت دقیق ترین تصورات سرگردانند. تو ای خدای ازلی در ازلیتت این چنین بوده ای، و دائم و جاودان بر این مرحله خواهی بود...

بخش عمده ای از دعای چهل و هفتم در بیان اسماء و صفات خداوند نظیر اله و خالق و رقیب و محیط و فرد و صمد و كریم و كبیر و رحمان و رحیم و حكیم و علیم و سمیع و بصیر و قدیر و خبیر و دائم و اول و اخر و... است كه می فرماید:

«الحمد لله رب العالمین، اللهم لك الحمد بدیع السموات و الارض، ذاالجلال و الاكرام، رب الارباب، و اله كل مألوه، و خالق كل مخلوق، و وارث كل شی ء، لیس كمثله شی ء، و لا یعزب عنه علم شی ء، و هو بكل شی ء محیط، و هو علی كل شی ء رقیب، أنت الله لا اله الا انت، الاحد المتوحد، الفرد المتفرد، و انت الله لا اله الا انت، الكریم المتكرم، العظیم المتعظم، الكبیر المتكبر، و انت الله لا اله الا انت، العلی المتعال، الشدید المحال، و انت الله لا اله الا انت، الرحمن الرحیم، العلیم الحكیم، و انت الله لا اله الا انت، السمیع البصیر، القدیم الخبیر، و انت الله لا اله الا انت، الكریم الاكرم، الدآئم الادوم، و انت الله لا اله الا انت، الاول قبل كل احد، و الاخر بعد كل عدد...»

سپاس خدای را كه پروردگار جهانیان است، بارخدایا تو را سپاس ای پدید آورنده آسمان ها و زمین، ای صاحب جلال و بزرگواری، ای رب ارباب و معبود هر معبود و آفریننده هر آفریده، و وارث هر چیز، ای كه چیزی شبیه تو نیست و علم چیزی از تو پنهان نمی باشد. بلكه بر هر چیز احاطه داری، و نسبت به هر چیز نگهبانی. تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه یكتای بی همتایی، و فرد بی مانندی، تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه بزرگوار و بخشنده، و بزرگ در نهایت بزرگی، و كبیر و متكبری، و تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، بلند مرتبه و بلند پایه و شدید الانتقامی و تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه بخشنده و مهربان و دانا و حكیمی، و تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه شنوا و بینا و قدیم و خبیری، و تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه كریمی و از همه كریم تری، و همیشگی و جاویدی، و تویی خدایی كه جز تو خدایی نیست، كه پیش از هر كس و هر چیزی، و بعد از هر شمار و هر چیزی...

و در باب «نبوت» در دعای دوم به طور مشروح و زیبایی از نعمت بعثت و خاتمیت و ویژگی های اخلاقی پیامبر اعظم (ص) و رنج ها و مشكلاتی كه آن حضرت متحمل شدند و مقام شفاعت آن بزرگوار یاد می كنند و در دعای چهارم به تشریح فلسفه ی ارسال رسل و هدایت تشریعی پرداخته، ویژگی های مشترك ادیان الهی را بیان می فرمایند و در دعاهای دیگر نیز مقامات انبیاء بخصوص پیامبر اعظم سخن به میان آمده است.

و در باب «امامت» با صلوات های مكرر و پی درپی در هر یك از دعاها بر پیامبر و اهل بیت طاهرینش جایگاه اهل بیت را در ردیف نبوت ارج می نهند و با صراحت مقام امامت را از آن اهل بیت می داند و از دشمنان و غاصبین خلافت و امامت بیزاری می جوید و به درگاه خدا عرضه می دارد:

«اللهم ان هذا المقام لخلفائك و أصفیائك و مواضع أمنائك فی الدرجة الرفیعة التی اختصصتهم بها قد ابتزوها، و أنت المقدر لذلك، لا یغالب أمرك، و لا یجاوز المحتوم من تدبیرك كیف شئت و أنی شئت، و لما أنت أعلم به غیر متهم علی خلقك و لا لارادتك حتی عاد صفوتك و خلفاؤك مغلوبین مقهورین مبتزین، یرون حكمك مبدلا، و كتابك منبوذا، و فرائضك محرفة عن جهات أشراعك، و سنن نبیك متروكة. اللهم العن أعداءهم من الأولین و الآخرین، و من رضی بفعالهم و أشیاعهم و أتباعهم.» [2] .

خدایا این مقام ]خلافت و القاء خطبه و اقامه نماز عید[ مخصوص خلفای تو و برگزیدگان تو است. ولی این پایگاه های مخصوص امناء تو - در درجه رفیعی كه ایشان را بدان اختصاص داده ای - از طرف غاصبین دستخوش سلب و نهب گشته است. تقدیر كننده آن تویی و فرمان تو مغلوب نمی گردد و از تدبیر قطعیت هر طور بخواهی و هر زمان كه بخواهی تجاوز نمی شود. و به سبب امری كه تو آن را بهتر می دانی چنین تقدیر فرموده ای، و تو در آفرینش و اراده خود متهم نیستی و كار این سلب و نهب تا آنجا گسترش یافته كه برگزیدگان و خلفای تو مغلوب و مقهور و مسلوب الحق شده اند، در حالتی كه حكم ترا تبدیل یافته و كتاب ترا دور افتاده و واجباتت را از طریقه های تو، تحریف شده و سنتهای پیغمبرت را متروك می بینند.

خدایا دشمنان ایشان را از اولین و آخرین و هر كه را به اعمال ایشان خشنود شده و شیعیان و پیروانشان را بدست عذاب بسپار، و از رحمت خود محروم بدار.

در باب «معاد» هم در بخشی از دعای چهاردهم آمده است:

«اللهم و ان كانت الخیرة لی عندك فی تأخیر الأخذ لی و ترك الانتقام ممن ظلمنی الی یوم الفصل و مجمع الخصم فصل علی محمد و آله، و أیدنی منك بنیة صادقة و صبر دائم»

خدایا! اگر نیكی من نزد تو در تأخیر گرفتن حق من و به كیفر نرساندن ستم كننده بر من تا روز رستاخیز است، پس بر محمد و آل او درود بفرست و مرا به نیت درست و صبر پایدار تأیید فرما.

و درباره ی «اوصاف قیامت» می خوانیم:

«اللهم صل علی محمد و آله، و بارك لنا فی حلول دار البلی، و طول المقامة بین أطباق الثری، و اجعل القبور بعد فراق الدنیا خیر منازلنا، و افسح لنا برحمتك فی ضیق ملاحدنا، و لا تفضحنا فی حاضری القیامة بموبقات آثامنا. و ارحم بالقرآن فی موقف العرض علیك ذل مقامنا، و ثبت به عند اضطراب جسر جهنم یوم المجاز علیها زلل أقدامنا، و نور به قبل البعث سدف قبورنا، و نجنا به من كل كرب یوم القیامة و شدائد أهوال یوم الطامة و بیض وجوهنا یوم تسود وجوه الظلمة فی یوم الحسرة و الندامة، و اجعل لنا فی صدور المؤمنین ودا، و لا تجعل الحیاة علینا نكدا». [3] .

خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و از بركت قرآن به هنگام مرگ اندوه جان دادن و مشقت ناله كردن و به شمار افتادن نفس های آخرین را بر ما آسان ساز، زمانی كه جان ها به چنبرهای گردن رسد و به علت درماندگی از افسونگران برای چاره جوئی سراغ گرفته شود و فرشته مرگ برای گرفتن جان از پرده های غیب پدید آید. و تیرهای وحشت فراق را از كمان های مرگ پرتاب كند و از مرگ سریع جامی زهر مذاق، برای كام جان ها آماده سازد و رخت بستن و روان شدن ما به جهان دیگر نزدیك شود و اعمال در گردن ها به صورت طوق ها درآید، و تا موعد روز دیدار در قیامت آرامگاه گورها باشد.

خدایا، بر محمد و آلش رحمت فرست، و وارد شدن ما را به خانه فرسودگی، و طول زیستن ما را در میان طبقات خاك بر ما مبارك ساز و پس از مفارقت دنیا قبرهامان را بهترین منازل ما قرار ده، و به رحمت خود تنگی لحدهامان را گشاده ساز، و در میان حاضران رستاخیز به گناه های هلاك كننده مان رسوا منمای، و به بركت قرآن در مقام صف بستن در پیشگاهت بر ذلت و خواری وضع ما رحمت آور و هنگام لرزیدن جسر دوزخ در روز عبور از آن گام های ما را از لغزش استوار بدار و به بركت قرآن از هر اندوه روز رستاخیز و هولهای سخت روز «طامه» نجات بخش، و در آن روز كه روی ستمگران سیاه شود، در روز پشیمانی و حسرت چهره های ما را سفید گردان، و برای ما در دلهای مؤمنان مودتی بیفكن، و زندگی را برای ما دشوار مساز.

علاوه بر اصول اعتقادات برخی از فروع دین نیز به شیوه ای معصومانه و عالمانه و عارفانه در جای جای این صحیفه گران قیمت آمده است كه به فرازهایی از آن اشاره می شود:

امام سجاد (ع) در باب «نماز» در دعای چهل و چهارم می فرماید:

«اللهم صل علی محمد و آله، و قفنا فیه علی مواقیت الصلوات الخمس بحدودها التی حددت، و فروضها التی فرضت، و وظائفها التی وظفت، و أوقاتها التی وقت و انزلنا فیها منزلة المصیبین لمنازلها، الحافظین لأركانها، المؤدین لها فی أوقاتها علی ما سنه عبدك و رسولك صلواتك علیه و آله فی ركوعها و سجودها و جمیع فواضلها علی أتم الطهور و أسبغه و أبین الخشوع و أبلغه»

خدایا بر محمد و آلش رحمت فرست، و ما را در این ماه بر اوقات نمازهای پنجگانه - با آن حدودش كه تحدید كرده ای و واجباتش كه مقرر داشته ای و شروطش كه تعیین نموده ای و اوقاتش كه معین فرموده ای - واقف ساز، و ما را در نماز با كسانی برابر نما كه به مراتب شایسته آن بالغ، و اركانش را حافظند، و آن را در اوقات خود همانطور كه پیغمبرت (ص) در ركوع و سجود و همه فضیلت هایش تشریع فرموده، با كامل ترین طهارت و بلیغ ترین خشوع بجا آورنده اند.

و در گرامی داشت «روزه» در بخشی از همان دعا می فرمایند:

«و الحمد لله الذی جعل من تلك السبل شهره شهر رمضان، شهر الصیام، و شهر الأسلام، و شهر الطهور، و شهر التمحیص، و شهر القیام الذی أنزل فیه القرآن، هدی للناس، و بینات من الهدی و الفرقان فأبان فضیلته علی سائر الشهور بما جعل له من الحرمات الموفورة، و الفضائل المشهورة، فحرم فیه ما أحل فی غیره اعظاما، و حجر فیه المطاعم و المشارب اكراما، و جعل له وقتا بینا لا یجیز جل و عز أن یقدم قبله، و لا یقبل أن یؤخر عنه»

سپاس خدائی را كه ماه خود یعنی ماه رمضان، ماه روزه، و ماه اسلام، و ماه پاكیزگی، و ماه آزمایش و تصفیه و ماه بپاخاستن برای نماز را یكی از این راه های احسان قرار داد. چنان ماهی كه قرآن در آن نازل شده، در حالی كه برای مردم چراغ رهبری به حق و نشانه های آشكاری از هدایت و تفریق میان حق و باطل است. پس برتری آن را بر سایر ماهها - به سبب احترام های فراوان و فضایل نمایان كه برایش قرار داد - آشكار ساخت. از این رو در آن ماه، برای بزرگ داشتن آن، چیزی را كه در ماه های دیگر حلال كرده، حرام كرد و برای گرامی داشتن آن، خوردنی ها و آشامیدنی ها را در آن منع فرمود و برای آن، وقت آشكاری قرار داد كه خدای بزرگ و ارجمند اجازه نمی دهد كه پیش انداخته شود، و نمی پذیرد كه از آن وقت به تأخیر افتد.

همچنین جملات زیبایی در باب «زكات» [4] ، «حج» [5] ، «جهاد» [6] ، «امر به معروف و نهی از منكر» [7] «تولی و تبری» [8] دارند.

در بخشی از دعای بیست و پنجم آمده است: «و مرا در حالی كه دوستدار دوستانت و دشمن دشمنانت هستم، بمیران.»

علاوه بر اصول اعتقادی و فروع دین در صحیفه یك سلسله حقایق علمی وجود دارد كه در عصر امام شناخته شده نبود. در بخشی از سخنان آن حضرت در مورد نفرین بر دشمنان اسلام چنین آمده است: «خداوندا آبهای ایشان را به وبا و خوراكی های ایشان را به بیماری درآمیز.»

یا در جایی دیگر از دعای اول می فرماید: «سپاس خداوند را كه ابزار بسط و گسترش قبض و درهم كشیدن را در بدن ما قرار داده است.»

امام ده ها قرن قبل از جاذبه ی نیوتن، از وزن نور و هوا سخن به میان می آورد و به آن توجه می كند در جایی می فرماید: «پروردگارا! وزن زمین و آسمان وزن خورشید و ماه، وزن ظلمت و نور، وزن سایه و هوا را می دانی، از هر چیز از هر نوع شرك منزه و پاك هستی.»

بنابراین وقتی می بینیم صحیفه سجادیه به منزله یك دائرةالمعارف علوم بشری است كه آنچه انسان برای سعادت خویش به آن نیازمند است در آن بیان شده و شامل حقایق بسیاری از تمامی اصول اعتقادات و فروع دین و معارف والای توحیدی و عرفانی و تا اخلاقیات و مسائل علمی است، باید هم خود سعی كنیم از این اقیانوس بی كران جرعه هایی بنوشیم و هم این آب حیات را به فطرت های تشنه بشری برسانیم.


[1] صحيفه سجاديه / دعاي 32 / فراز اول.

[2] صحيفه سجاديه / دعاي 48.

[3] صحيفه سجاديه دعاي 42.

[4] صحيفه سجاديه / دعاي 42.

[5] صحيفه سجاديه / دعاي 23.

[6] صحيفه سجاديه / دعاي 27.

[7] صحيفه سجاديه / دعاي 6.

[8] همان.